داستان آبیدیک

نمایندگی کردن

~ kardan


english

1 general:: represent

transnet.ir

2 Law:: vt /نمايندگي كسي را كردن، نمايندگي كردن از طرفِ/ represent; act as sb’s representative

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code